بی کسی


بی کسی های مرا اشعار میفهمد فقط
ناله ی غمگین دل گیتار میفهمد فقط
بارها شد گریه کردم در میان شعر ها
اشکهایم دفتر نم دار میفهمد فقط
من بهاری بودم و باد خزان بر من وزید
حال بیمارم تن تبدار میفهمد فقط
جقد شومی آمد و آوازه خوان قصه شد
قدر گل را بلبل گلزار میفهمد فقط
غم گرفته آسمان سینه ی دلتنگیم
بقض باران آدم تو دار میفهمد فقط
درد یوسف چشم دیدن را گرفته از نبی
لذت دیدن، بدان ، دیدار میفهمد فقط
دل نباشد ، سفره ای تا وا شود در هر کجا
حرف دل را محرم اسرار میفهمد فقط
غم مخور سنگ سبورم کس تورا درکت نکرد
بیکسیهای مرا اشعار میفهمد فقط

 

گم کرده‌ام   

از جنون این عالــم بیگــانه را گم کرده‌ام           آسمــان سیرم، زمین خــانه را گم کرده‌ام
نه من از خود، نه کسی از حال من دارد خبر          دل مــرا و من دل دیــوانه را گــم کرده‌ام
چون سلیمانم که از کف داده‌ام تاج و نگین          تا ز مستی شیشه و پیمــانه را گـم کرده‌ام
از من بی‌عاقبت، آغــاز هستی را مپـرس          کز گرانخوابی سر افـسانه را گــم کرده‌ام
طفل می‌گرید چون راه خانه را گم می‌کند          چون نگریم من که صاحب خانه را گم کرده‌ام؟
به که در دنبال دل باشم به هر جا می رود          من که صائب کعبه و بتخانه را گم کرده‌ام

اسرائیل نابود باد

زمین خوردن

عشق

شهید مصطفی چمران

آنان که به من بدی کردند، مرا هشیار کردند

 


آنان که از من انتقاد کردند، به من راه و رسم

 

 

زندگی آموختند

 

 


آنان که به من بی اعتنایی کردند، به من صبر و

 

 

تحمل آموختند

 


و آنان که به من خوبی کردند، به من مهر و وفا

 

 

و دوستی آموختند

 

 


پس خدایا به همه ی آنانی که باعث تعالی دنیوی

 

 

و اخروی من شدند، خیر و نیکی دنیا و آخرت

 

 

عطا بفرما

 

 

 

 

 

 

شهید مصطفی چمران

 

روحش شاد و یادش گرامی 🥀

علامت اهل آتش هم پنج است

نشانه‏ي بهشتيان پنج چيز است: روي نيكو (يعني قيافه باز و

 

 

خندان)، خوي خوش، احسان به خويشان، زبان نرم، و دوري

 

 

از گناه؛ علامت اهل آتش هم پنج است: بداخلاقي، دل سختي،

 

 

گناهكاري، زبان خشن، و روي در هم كشيده.

 

 

 

ذوالنون مصري

مستمند,انتوانگران

http://s3.picofile.com/file/8206780276/%D8%AC%D8%AF%D8%A7_%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87_%D9%85%D8%AA%D9%86_.gif
عنوان

مستمندان (يعني فقرايي كه تسليم قضا و راضي

 

 

به فقر خود باشند) پنج چيز گزيده‏اند، و

 

 

توانگران هم پنج چيز: فقرا راحت جان، فراغت

 

 

دل، بندگي خدا، آساني حساب و درجه‏ ي عالي

 

 

را اختيار كرده‏اند؛ و ثروتمندان (يعني مردمي

 

 

كه همت به جمع مال گماشته‏اند چه از حلال

 

 

باشد يا حرام): بلاي جان، آشفتگي فكر، بندگي

 

 

دنيا، سختي حساب، و درجه پست را انتخاب

 

 

كرده‏اند.

شقيق بلخي

 

عنوان

 

ابوذر

سخن را دو نيمه كن: نيمي در كار

 

 

آخرت و نيمي در طلب رزق حلال

 

قرار ده غير از اين دو، هر سخني

 

 

زيان دارد. مال را دو قسمت كن:

 

 

قسمتي در هزينه‏ي زندگي و قسمتي

 

 

به راه آخرت صرف كن، مخارج

 

 

دگر زيانبخش است.

 

 

ابوذر

 

رو هر بندش 1 دقیقه فکر کن...

رو هر بندش 1 دقیقه فکر کن...

 

1. می دونی چرا شیشه ی جلوی ماشین انقدر

 

 

بزرگه ولی آینه عقب

 

 

انقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده

 

 

اهمیت نداره. بنابراین

 

همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده.

 

 

2. دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می

 

 

کشه که آتیش بگیره

 

ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه.

 

 

3. تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر

 

 

خوب پیش میره ازش

 

لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر

 

 

بد پیش میره نگران

 

نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت.

 

 

4. دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید

 

 

الماس. اگر یک

 

الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن

 

 

چون برای نگه داشتن

 

الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری.

 

 

5. اغلب وقتی امیدت رو از دست میدی و فکر

 

 

می کنی که این آخر

 

خطه، خدا از بالا بهت لبخند میزنه و میگه:

 

 

آرام باش عزیزم، این فقط

 

یک پیچه نه پایان.

 

 

6. وقتی خدا مشکلات تو رو حل میکنه تو به

 

 

توانایی های او ایمان

 

داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمیکنه او به

 

 

توانایی های تو ایمان

 

 

داره...!

 

پنج خصلت را رعايت كنيد

پنج خصلت را رعايت كنيد: به قدر

 

احتياج به خدا عبادت كنيد، به مقدار

 

عمرتان از دنيا برگيريد، به اندازه‏ ي

 

طاقتتان بر عذاب گناه كنيد، به

 

اندازه‏ي توقف در قبر توشه

 

برداريد، و به قدري كه مي‏خواهيد

 

در بهشت بمانيد براي آن كار كنيد.

 

 

شقيق بلخي

 

ده كس هميشه خوارند

ده كس هميشه خوارند:

بدهكار، سخن‏چين، دروغگو،

حسود، عاشق، محتاج،

طمعكار، اسير، متهم، و

نادان.

 

افلاطون

 

حضرت ابراهيم


از حضرت ابراهيم خليل پرسيدند: به چه سبب

خداوند ترا به دوستي


گرفت؟ فرمود: به سه علت: فرمان خدا را بر

دستور ديگران ترجيح دادم،


بر چيزي كه خدا كفايت كرده بود (مانند روزي) همت نگماشتم، (يعني
 
بيش از حد كفايت را نطلبيدم و دور حرامش

نگشتم) و هرگز بدون


مهمان غذا نخوردم.
 
 


 

ابن جمهور پرسيدند

از ابن جمهور پرسيدند: در هنگام گرفتاري چه كردي؟ گفت: به

 

چهار چيز اعتماد كردم كه مطلب را آسان كرد، با خود گفتم:

 

1- قضا و قدر الهي چاره ندارد. 2- اگر صبر نكنم چه كنم؟

 

3- از اين بدتر هم ممكن‏ است. 4- شايد فرج نزديك باشد.